سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کیفیت زندگی

«قدرت مهار خود»

وقتی خداوند متعال، بهشت و دوزخ را آفرید، نخست به جبرئیل فرمود: به بهشت و آنچه برای اهل آن آماده کرده­ام، نگاه کن. وی، چنان آن را لذت بخش دید که گفت: به عزتت سوگند هر کس وصف آن را بشنود، حتماً وارد آن می­شود. آن گاه خداوند راه دستیابی به آن را با محنت و رنج، درآمیخت و بار دیگر نظر جبرئیل را پرسید. وی گفت: به تحقیق از آن ترسم که هیچ کس وارد آن نشود! سپس به وی فرمود: به سمت دوزخ برو و آنچه را برای اهل آن آماده کرده­ام، ببین. وی وضعیت را چنان دید که گفت: به عزتت سوگند کسی نیست که وصف آن را بشنود و داخل آن گردد. آن گاه خداوند راه آن را با لذت درآمیخت و دوباره نظر وی را جویا شد. جبرئیل در پاسخ گفت: به تحقیق از آن ترسم که همه وارد آن شوند و هیچ کس از آن نجات نیابد![1]

این، صرفاً یک حکایت و مربوط به آخرت نیست، داستان زندگی هر روز ماست و بلکه فراتر از آن، بیان­گر قانون زندگی است. لذا امام علی(ع) گزارش می­کند که رسول خدا(ص) هماره مردم را به این حقیقت توجه می­دادند که بهشت با محنت آمیخته است و دوزخ با لذت.[2] بهشت و دوزخ، نماد اعلای کامیابی و ناکامی­اند. در قطعه قطعه زندگی ما داستان بهشت و دوزخ جریان دارد. زندگی دنیا پر از داستانهای بهشت و دوزخ فراوانی است که پیش از آن واقعه عظیم رخ می­دهد. موفقیت تحصیلی را در نظر بگیرید که شیرین و لذت­بخش است، اما راه پرمشقتی دارد. سلامتی یک بیمار را در نظر بگرید که آرزوی همگان است، اما راه آن، مصرف داروی تلخ و تزریق آمپول دردناک و پرهیز از خوردنی­ها و آشامیدنی­های لذت بخش است و... اموری از این دست، داستان هر روز ماست. پرسش این است که چه باید کرد؟ حکایت بهشت و دوزخ، یک داستان واقعی بود که مبتنی بر سنن و قوانین زندگی است. تحلیل این قوانین می­تواند ما را در یافتن پاسخ یاری دهد.

تحلیل امور زندگی

امور پیش روی ما، حقیقت­هایی هستند که ماهیت خاص خود را دارند و قوانینی بر آنها حاکم است که بدون رعایت آنها، نمی­توان درست عمل کرد و به کامیابی دست یافت. لذا از ضرورت­های زندگی موفق، داشتن تحلیلی واقع­گرا از امور پیش روی زندگی است.

وقتی از منظر زمان به امور پیش روی خود نگاه می­کنیم، یا مربوط به «حال» هستند و یا مربوط به «آینده»[3]؛ بدین معنا که یا سود آنها، اکنون به ما می­رسد و یا در آینده. بنا بر این، از این منظر، ما دو مفهوم «حال و آینده» را در زندگی داریم. از سوی دیگر، از منظر خوشایندی و ناخوشایندی که به امور پیش روی خود نگاه کنیم، یا «محنت» دارند و یا «لذت»؛ بدین معنا که یا انجام آنها سخت و دشوار است و یا سهل و راحت. از این رو، با دو مفهوم دیگر به نام «لذت و محنت» هم رو به رو هستیم.

آنچه مهم است این که در صحنه عمل، این دو دسته از امور، جدای از هم وجود ندارند و با یکدیگر ترکیب می­شوند. این گونه نیست که برخی امور مربوط به حال یا آینده باشند و برخی دیگر مربوط به لذت و محنت، بدون این که ارتباطی میان آنها برقرار باشد. حال و آینده، تنها بستر زمانی تحقق امورند و لذت و محنت، ویژگی اموری هستند که در این بستر وجود می­یابند. از این رو، این دو دسته از امور در یکدیگر ضرب شده و چهار مفهوم جدید را به وجود می­آورند: «لذت حال» و «لذت آینده»؛ «محنت حال» و «محنت آینده». لذت، هم در حال قابل تحقق است و هم در آینده. محنت نیز هم در حال قابل تصور است و هم در آینده. لذا اموری که با آن رو به رو هستیم، گاه لذت حالی است و گاه لذت آتی. همچنین محنت، گاه حالی است و گاه آتی.

نکته مهم دیگر در باره نحوه چینش مفاهیم چهارگانه جدید در محور زمان است. در چینش این مفاهیم چهارگانه، تقابل و تضاد آنها با یکدیگر، یک اصل است و ما باید از مفاهیمی که در برابر یکدیگر قرار می­گیرند، یکی را برگزینیم. این گونه نیست که امور زندگی از جنس (لذت حال – لذت آینده) و یا (محنت حال – محنت آینده) باشند؛ بلکه به شکل ضربدری چیده می­شوند: (لذت حال – محنت آینده) و (محنت حال – لذت آینده)؛ لذا یا باید لذت حال و محنت آینده را برگزینیم و یا محنت حال و لذت آینده را. این، وضعیت امور و قانون حاکم بر زندگی ماست.

انسان به لحاظ طبع اولیه خود، «حال­گرا» و «لذت­گرا» است. بر اساس حال­گرایی، توان صبر برای آینده را ندارد و بر اساس لذت­گرایی، توان تحمل محنت را ندارد و از آن گریزان است. این را در دو نمونه­ای که در آغاز طرح کردیم به خوبی می­توان یافت. دانش آمور و دانشجو، ممکن است به لذت حال بیندیشد و از سختی درس و مطالعه گریزان باشد. و یا بیمار ممکن است به لذت اکنون خود بیندیشد و از داروی تلخ و آمپول دردآور فراری باشد. از این رو، بشر در انتخاب خود، به سراغ «لذت حال» می­رود و این نتیجه­ای جز محنت که همان شکست و ناکامی آینده است، در برندارد. موفقیت و کامیابی در معادله (محنت حال – لذت آینده) قرار دارد و البته این، سخت و دشوار است. در این وضعیت چه باید کرد؟ طبع انسان چیزی را می­طلبد و مصلحت انسان در چیز دیگر است!


[1] . ر. ک: السنن ترمذی، ج4، ص97.
[2]. نهج البلاغه، خطبه 176.
[3] . درست است که در محور زمان، گذشته نیز وجود دارد، اما گذشته، از امور پیش روی بشر نیست. اموری که باید در باره آنها تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم، یا مربوط به آینده است و یا مربوط به حال.
[4] . ده گفتار، صص 16 و 17.


نوشته شده در جمعه 89/5/29ساعت 12:36 صبح توسط نظرات ( ) |


Design By : Pichak