سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کیفیت زندگی

انگیزه­ها و زمینه­ها
یک. بنیان خیانت
از آنجا که خانواده یک امانت است، حفظ آن نیازمند برخورداری از ویژگی «امانت­داری» است. کسانی که از عنصر امانت­داری بی­بهره­اند، خیانت خواهند کرد. از این رو به نظر می­رسد دست کم در پاره­ای موارد، پدیده خیانت یک مشکل جنسی نیست، بلکه یک مشکل اخلاقی و شخصیتی است.
دو.   زمینه­های خیانت
الف) پیش از ازدواج
1.      روابط ناسالم
داشتن روابط ناسالم و خارج از قاعده با جنس مخالف، از جمله زمینه­های پیشینی خیانت است. کسانی که اهل این نوع از ارتباط هستند، به آن «عادت» می­کنند و معمولا دچار «تعدد» روابط نیز هستند. چنین فردی در بهترین فرض ممکن است با یکی از آنان ازدواج کند، اما ارتباط با دیگران همچنان می­تواند باقی باشد. وانگهی، حتی اگر با هیچ کدام از آنان ازدواج ننماید، عادت ارتباط با دیگران، زمینه خیانت را فراهم می­آورد. افزایش انواع ارتباط حقیقی و مجازی در زمان ما زنگ خطری جدی برای نهاد خانواده است.

2.      ولادت ناپاک
عامل دیگر، ولادت ناپاک است. پاکی یا ناپاکی ولادت در اخلاق و رفتار و سرنوشت انسان تأثیر می­گذارد. کسانی که حلال زاده نباشند، به سمت خیانت - که خود مولود چنین رابطه­ای است - کشیده می­شوند.
ب) هنگامه زندگی

1.      نارضایی زناشویی

اگر فرد از زندگی خود ناراضی باشد، ممکن است به هر دلیل و از جمله انتقام گرفتن، به خیانت روی آورد. این نارضایی می­تواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ از جمله:

1.1. ناکامی عاطفی

خانواده کانون مودت و رحمت است[1] و یکی از نیازهای اساسی انسان که باید در این کانون تأمین شود، ارضای عاطفی استتأمین نشدن این نیاز موجب نارضایی شده و می­تواند فرد را به سمت ابراز علاقه دیگران متمایل سازد.

1.2. ناکامی جنسی

اگر به هر دلیلی غریزه فرد در درون خانواده ارضاء نشود، موجب نارضایی شده و این احتمال وجود دارد که وی به فکر یافتن منبعی در خارج از خانواده برای تأمین نیاز جنسی خود برآید. امام علی(ع) علت انحراف جنسی و خیانت زناشویی برخی از امت­های پیشین را رعایت نکردن این مهم از جانب مردان می­داند.[2]

1.3. آزار دیدن

در خانواده­هایی که همسرآزاری وجود دارد، بیشتر احتمال خیانت وجود دارد. همسر آزاری، بداخلاقی و بد رفتاری از عوامل مهم در نارضایی است که فرد را از همسر خود متنفر ساخته و زمینه گرایش به دیگری و خیانت به همسر را فراهم می­کند.

2.      تحریکات جنسی نابه­جا

هر خیانت خانوادگی معلول تحریک جنسی است و هر تحریک جنسی به وسیله یک یا چند بعد از ابعاد دیداری، گفتاری، شنیداری، بویایی و لمسی به وجود می­آید. برای خانواده­های باز و اٌپن، در خارج از خانه و خانواده مواردی اتفاق می­افتد که موجب تحریک جنسی نابه­جا شده و زمینه خیانت را فراهم می­سازد. استفاده از آرایش و پوشش بدن نما و همچنین نگاه ناسالم و معنادار به نامحرم، از راه بینایی موجب تحریک غریزه جنسی غیر همسر می­شود و استفاده از عطر و خوشبو کننده­ها از راه بویایی، و گفت و شنود صمیمی و نزدیک با نامحرم، از راه گویایی - شنیداری، و تماس بدنی پوست به پوست یا لباس به لباس، از راه لامسه. همچنین مجالس مختلط با ویژگی­هایی که دارد و یا میهمانی­های باز و با افراد ناشایست که گاه به همراه تماشای فیلم­های سکسی نیز هست، موجب تحریک نابه­جا و چند بعدی غریزه جنسی می­گردد و همه اینها زمینه خیانت را فراهم می­آورد..

3.      فقدان غیرت

حریم خانواده نیازمند پاسداری بوده و نگهبان آن غیرت است. فقدان این ویژگی هزینه خیانت را کاهش داده و امکان آن را افزایش می­دهد.[3] وقتی امیرالمؤمنین(ع) به منطقه عراق وارد شد و گزارش صحنه­های ناجوری از روابط زنان و مردان نامحرم را در کوچه و بازار شنید، ریشه آن را در بی­شرمی و بی­غیرتی مردان دانسته و آنان را توبیخ نمود.[4] رسول خدا(ص) نیز افراد بی­غیرت را که از همرشان غافل­اند، نفرین کرده است.[5]

4.      غیرت نابه­جا

هر چند غیرت لازم است، اما استفاده نادرست و بی­جا از آن موجب کشاندن افراد پاک به مرز خیانت و ناپاکی می­شود. لذا در روایات اسلامی همان گونه که به اصل مسئله پرداخته شده، هشدار داده شده که حساسیت افراطی در این زمینه می­تواند منجر به فساد شود.[6]

5.      مکافات عمل

بر اساس قانون مکافات عمل، برخی از خیانت­دیدن­ها به دلیل خیانت کردن است. کسانی که چشم و دست ناپاک نسبت به زنان دیگر دارند، خودشان نیز به همین ناهنجاری دچار خواهند شد.[7] در حقیقت حوادث به گونه­ای رقم می­خورد که این گونه افراد با کسانی که خود اهل خیانت­اند ازدواج می­کنند و لذا فرد، ناگاه در کمال ناباوری متوجه خواهد شد که مورد خیانت دیگران قرار گرفته است.

[1] . قرآن کریم می­فرماید: (... وجعل بینکم مودة ورحمة).
[2] . ر. ک: بحار الانوار: ج 76 ص 102.
[3] . رابطه خیانت با فقدان غیرت می­تواند موضوع پژوهش­های میدانی قرار گیرد و همبستگی آنها بررسی گردد.
[4] . ر. ک: کافى : ج 5، ص 536، ح 6؛ مشکاة الانوار : ص 417، المحاسن : ج 1 ، ص 115 ، ح 116؛ بحارالأنوار: ج 79، ص 115، ح7.
[5] . ر. ک: بحارالانوار: ج 79 ص 116.
[6] . ر. ک: نهج البلاغه: نامه 31.
[7] . ر. ک: کافی: ج 5 ص 553 ح 1، من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 14 ح 19.


نوشته شده در پنج شنبه 88/11/8ساعت 5:42 عصر توسط نظرات ( ) |


Design By : Pichak