کیفیت زندگی

پیامدهای حسادت

بر اساس تحقیقی که سال 1995 م، در دانشگاه یورکِ کانادا درباره حسادت و رابطه آن با ناسازگاری و آسیب‏شناسی روانی به عمل آمد، ناسازگاری‏های مرتبط با حسادت، شامل: اضطراب، افسردگی، اختلال‏های شخصیتی و رفتارهای تبهکارانه (مثل: آتش‏زنی، تخریب، حمله و حتّی قتل) می‏شود و احساسات منفی (از قبیل: احساس بدخواهی، احساس کهتری، احساس گناه و احساس رنجش) را به همراه دارد.[1]
اما در معارف اسلامی، حسادت به عنوان رأس همه عیب‏ها[2] و رذیلت‏ها،[3] و بدترینِ بیماری‏ها(25) معرّفی شده و پیامدهای روحی - روانی ناگواری دارد. حسود در زندگی خود، روز خوش ندارد وپیوسته در رنج و عذاب است. [4] این به جهت غم جانکاهی است که شخص حسود بدان دچار می­گردد.[5] امام علی‏علیه السلام در تحلیل این امر می‏فرماید:
حسودان، پیوسته غمگین اند؛ زیرا آنها صرفاً به خاطر مصائبی که برایشان اتفاق می‏افتد، غمگین نمی‏شوند، بلکه به خاطر رسیدن خیر به مردم نیز دچار اندوه می‏شوند. [6]
صائب تبریزی در همین راستا حسادت را به قبر و مرگ تشبیه کرده و می­گوید:

مرگ را بی‏خبران، دور ز خود می‏دانند                               چار دیوار حسد در نظر من لَحَد است.[7]

حسادت از بیماری­های روان - تنی است که مثل خوره جسم و جان انسان، هر دو را می‏خورد. لذا موجب موجب بیماری جسمانی نیز می­گردد و به تعبیر امام علی(ع) بدن را ذوب می­کند [8]
حسادت پیامدهای اجتماعی‏ فراوانی نیز دارد. در طول تاریخ، تنها علّت و یا حدّاقل یکی از علل مهمّ بسیاری از جنگ‏ها و خونریزی‏ها در میان ملّت‏های مختلف، حسادت بوده است. از سوی دیگر موجب رکود و عقب افتادگی می­گردد. در هر جامعه اگر قدرت در دست شایستگان باشد، آن جامعه رو به تکامل می‏رود؛ ولی اگر حسادت در آن جامعه راه یابد، حسودان نخواهند گذاشت افراد شایسته، پیشرفت کنند. همچنین همین افراد حسود، میان خود نیز به حسادت مشغول شده، از خدمت به جامعه باز می‏مانند؛ چرا که همواره در پی مُچگیری و رسوا نمودن همدیگرند تا یکدیگر را تضعیف کنند. از سوی دیگر موجب ناامنی‏ اجتماعی می­گردد. به علّت اَعمال منافقانه و سوءظنشان حسودان به دیگران، احساس امنیت اجتماعی از بین می­رود؛ چرا که افراد به یکدیگر اعتماد نخواهند کرد و خیانت و جنایت در جامعه رواج خواهد یافت، مردم به یکدیگر دشمنی و کینه ورزیده، در پی فرصتی برای ریختن زهر خود خواهند بود.
از دیگر پیامدهای حسادت، نابودی ایمان و معنویت است. حسود نه تنها به درجات رفیع معنوی نائل نمی‏شود[9] و هیچ شرفی را به دست نمی‏آورد[10] بلکه شقاوت دنیا و آخرت را برای خود می‏خرد.(56) امام علی(ع) این مسئله را به خوبی تبیین کرده و فرموده است: هرگز حسادت نورزید؛ زیرا حسد، ایمان را می‏خورد، چنان که آتش، هیزم را نابود می‏کند. [11]

[1] . Envousness and its Relationship to Malapyustment and psychology, Briant Gold Department of psychology, york university, canada, 1995.
[2] . امام علی‏علیه السلام می‏فرماید: «اَلْحَسَدُ رَأْسُ الْعُیُوبِ؛ حسد، در رأس همه عیب‏هاست». (غرر الحکم، ح 558).
[3] . امام علی‏علیه السلام می‏فرماید: «اَلْحَسَدُ أُمُّ الرَّذائِل؛ حسد، ریشه همه رذیلت‏هاست» (همان، ح 1650).
[4] . امام علی‏علیه السلام می‏فرماید: لا عَیْشَ لِحَسُودٍ. هیچ خوشی‏ای برای حسود نیست. تحف العقول، ص 153
 نیز می‏فرماید: أَسْوَدُ النَّاسِ عَیْشَاً اَلْحَسُودُ. حسود، روزگارش از همه مردم، بدتر است. غرر الحکم، ح 2931.
و نیز می‏فرماید:  اَلْحَسَدُ یُنَکِّدُ الْعَیْشَ. حسد، زندگی را به کام حسود، تلخ می‏کند. همان، ح 809.
[5] . امام علی‏علیه السلام در این باره می‏فرماید: طَهِّرُوا قُلُوبَکُمْ مِنَ الْحَسَدِ؛ فَإِنَّهُ مُکْمِدٌ مُضْنی‏.  قلب‏هایتان را از حسد پاک کنید؛ زیرا حسد، شما را به غم جانکاه و ناتوانی مبتلا می‏سازد. غرر الحکم، ح 6016.
نیز می‏فرماید:  اَلْحَسَدُ یُنْشِی‏ءُ الْکَمَدَ. حسد، به وجود آورنده غم جانکاه است. نهج البلاغة، حکمت 388.
و نیز می‏فرماید: و مَنْ کَثُرَ حَسَدُهُ، طالَ کَمَدُهُ.  کسی که حسدش زیاد شد، غم جانکاهش نیز طولانی می‏شود. همان، ح 8427.
چنان که در این احادیث مشاهده می‏شود، از الفاظی همچون «کَمَد» و «مُضنی» استفاده شده است. کَمَد، به معنای اندوه و غمی است که همراه با فرسایش باشد، و مضنی، به معنای ناتوان کننده است.
[6] . شرح نهج البلاغة، ج 20، ص 232، ح 806.
[7] . دیوان صائب تبریزی، ش 644.
[8] . غرر الحکم، ح 981.
[9] . پیامبر خداصلی الله علیه وآله می‏فرماید: « لا یَحُلُّ الدَّرَجاتِ الْعُلی اللّعانُ... وَ لا حَسُودٌ؛ ملعون.. و حسود، به درجه‏های بالا صعود نمی‏کنند » (الدرّ المنثور، ج 8، ص 691).
[10] . امام زین العابدین‏علیه السلام می‏فرماید: « اَلْحَسُودُ لایَنالُ شَرَفاً؛ حسود به هیچ شرافتی دست نمی‏یابد» (نزهة الناظر وتنبیه الخاطر، ص 92، ح 16).
[11] . ) نهج البلاغة، خطبه 86؛ إرشاد القلوب، ج 1، ص 130.


نوشته شده در شنبه 88/8/23ساعت 11:24 صبح توسط نظرات ( ) |


Design By : Pichak