کیفیت زندگی
انگیزهها و زمینهها 2. ولادت ناپاک 1. نارضایی زناشویی اگر فرد از زندگی خود ناراضی باشد، ممکن است به هر دلیل و از جمله انتقام گرفتن، به خیانت روی آورد. این نارضایی میتواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ از جمله: 1.1. ناکامی عاطفی خانواده کانون مودت و رحمت است[1] و یکی از نیازهای اساسی انسان که باید در این کانون تأمین شود، ارضای عاطفی استتأمین نشدن این نیاز موجب نارضایی شده و میتواند فرد را به سمت ابراز علاقه دیگران متمایل سازد. 1.2. ناکامی جنسی اگر به هر دلیلی غریزه فرد در درون خانواده ارضاء نشود، موجب نارضایی شده و این احتمال وجود دارد که وی به فکر یافتن منبعی در خارج از خانواده برای تأمین نیاز جنسی خود برآید. امام علی(ع) علت انحراف جنسی و خیانت زناشویی برخی از امتهای پیشین را رعایت نکردن این مهم از جانب مردان میداند.[2] 1.3. آزار دیدن در خانوادههایی که همسرآزاری وجود دارد، بیشتر احتمال خیانت وجود دارد. همسر آزاری، بداخلاقی و بد رفتاری از عوامل مهم در نارضایی است که فرد را از همسر خود متنفر ساخته و زمینه گرایش به دیگری و خیانت به همسر را فراهم میکند. 2. تحریکات جنسی نابهجا هر خیانت خانوادگی معلول تحریک جنسی است و هر تحریک جنسی به وسیله یک یا چند بعد از ابعاد دیداری، گفتاری، شنیداری، بویایی و لمسی به وجود میآید. برای خانوادههای باز و اٌپن، در خارج از خانه و خانواده مواردی اتفاق میافتد که موجب تحریک جنسی نابهجا شده و زمینه خیانت را فراهم میسازد. استفاده از آرایش و پوشش بدن نما و همچنین نگاه ناسالم و معنادار به نامحرم، از راه بینایی موجب تحریک غریزه جنسی غیر همسر میشود و استفاده از عطر و خوشبو کنندهها از راه بویایی، و گفت و شنود صمیمی و نزدیک با نامحرم، از راه گویایی - شنیداری، و تماس بدنی پوست به پوست یا لباس به لباس، از راه لامسه. همچنین مجالس مختلط با ویژگیهایی که دارد و یا میهمانیهای باز و با افراد ناشایست که گاه به همراه تماشای فیلمهای سکسی نیز هست، موجب تحریک نابهجا و چند بعدی غریزه جنسی میگردد و همه اینها زمینه خیانت را فراهم میآورد.. 3. فقدان غیرت حریم خانواده نیازمند پاسداری بوده و نگهبان آن غیرت است. فقدان این ویژگی هزینه خیانت را کاهش داده و امکان آن را افزایش میدهد.[3] وقتی امیرالمؤمنین(ع) به منطقه عراق وارد شد و گزارش صحنههای ناجوری از روابط زنان و مردان نامحرم را در کوچه و بازار شنید، ریشه آن را در بیشرمی و بیغیرتی مردان دانسته و آنان را توبیخ نمود.[4] رسول خدا(ص) نیز افراد بیغیرت را که از همرشان غافلاند، نفرین کرده است.[5] 4. غیرت نابهجا هر چند غیرت لازم است، اما استفاده نادرست و بیجا از آن موجب کشاندن افراد پاک به مرز خیانت و ناپاکی میشود. لذا در روایات اسلامی همان گونه که به اصل مسئله پرداخته شده، هشدار داده شده که حساسیت افراطی در این زمینه میتواند منجر به فساد شود.[6] 5. مکافات عمل بر اساس قانون مکافات عمل، برخی از خیانتدیدنها به دلیل خیانت کردن است. کسانی که چشم و دست ناپاک نسبت به زنان دیگر دارند، خودشان نیز به همین ناهنجاری دچار خواهند شد.[7] در حقیقت حوادث به گونهای رقم میخورد که این گونه افراد با کسانی که خود اهل خیانتاند ازدواج میکنند و لذا فرد، ناگاه در کمال ناباوری متوجه خواهد شد که مورد خیانت دیگران قرار گرفته است. [1] . قرآن کریم میفرماید: (... وجعل بینکم مودة ورحمة).
یک. بنیان خیانت
از آنجا که خانواده یک امانت است، حفظ آن نیازمند برخورداری از ویژگی «امانتداری» است. کسانی که از عنصر امانتداری بیبهرهاند، خیانت خواهند کرد. از این رو به نظر میرسد دست کم در پارهای موارد، پدیده خیانت یک مشکل جنسی نیست، بلکه یک مشکل اخلاقی و شخصیتی است.
دو. زمینههای خیانت
الف) پیش از ازدواج
1. روابط ناسالم
داشتن روابط ناسالم و خارج از قاعده با جنس مخالف، از جمله زمینههای پیشینی خیانت است. کسانی که اهل این نوع از ارتباط هستند، به آن «عادت» میکنند و معمولا دچار «تعدد» روابط نیز هستند. چنین فردی در بهترین فرض ممکن است با یکی از آنان ازدواج کند، اما ارتباط با دیگران همچنان میتواند باقی باشد. وانگهی، حتی اگر با هیچ کدام از آنان ازدواج ننماید، عادت ارتباط با دیگران، زمینه خیانت را فراهم میآورد. افزایش انواع ارتباط حقیقی و مجازی در زمان ما زنگ خطری جدی برای نهاد خانواده است.
عامل دیگر، ولادت ناپاک است. پاکی یا ناپاکی ولادت در اخلاق و رفتار و سرنوشت انسان تأثیر میگذارد. کسانی که حلال زاده نباشند، به سمت خیانت - که خود مولود چنین رابطهای است - کشیده میشوند.
ب) هنگامه زندگی
[2] . ر. ک: بحار الانوار: ج 76 ص 102.
[3] . رابطه خیانت با فقدان غیرت میتواند موضوع پژوهشهای میدانی قرار گیرد و همبستگی آنها بررسی گردد.
[4] . ر. ک: کافى : ج 5، ص 536، ح 6؛ مشکاة الانوار : ص 417، المحاسن : ج 1 ، ص 115 ، ح 116؛ بحارالأنوار: ج 79، ص 115، ح7.
[5] . ر. ک: بحارالانوار: ج 79 ص 116.
[6] . ر. ک: نهج البلاغه: نامه 31.
[7] . ر. ک: کافی: ج 5 ص 553 ح 1، من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 14 ح 19.
Design By : Pichak |