کیفیت زندگی
پیامد خانواده دو رویکرد اصلی دارد که عبارتند از: زندگی همسران و تربیت فرزندان. خیانت زناشویی عنصری است که به هر دو قسم، زیان زده و آن را به شدت به مخاطره میاندازد. همان گونه که در روایات پیش گفته اشاره شده بود، در خانوادهای که به خیانت زناشویی آلوده شده باشد، میان همسران اعتماد و اطمینان وجود ندارد و همین امر موجب نگرانی، دلهره، خشم و اضطراب شده و در نهایت سکونت و آرامش را از خانواده میگیرد. همچنین از روایات استفاده میشد که خیانت زناشویی با همسر آزاری و بدزبانی و ناخرسندسازی همراه است و «وفای زناشویی» با نشاطآوری و همیاری.[1] خانواده مثبت خانوادهای است که کانون «توجه» همسران باشد و هر کدام به چیزی جز آن نیندیشند. کسی که دل به غیر همسر خود دهد، فیزیک او در خانواده بوده و کانون توجهاش در بیرون. این تضاد به ناسازگاری، بیمهری، بدزبانی و نارضایتی منجر میشود و سرور و شادمانی و آرامش را از خانواده میگیرد. و چون چنین شود، پویایی و کارایی خانواده از بین رفته و در نتیجه نمیتواند موجب پیشرفت و تعالی گردد. توجه: این مطلب در مجله سپیده دانایی شماره ششم، چاپ شده است. خیانت زناشویی خانواده، نه کانون هوس و شهوت، که کانون تعالی و رشد یافتن انسان و مرکز تربیت فرزندان فرهیخته و شایسته است و از این رو، به عنوان نهادی مقدس و بلکه مقدس ترین نهاد در حیات بشری شناخته است.[1] در این میان، «پایداری و ثبات» ضرورت یک خانواده کامیاب است که یکی از مهمترین عوامل آن «پایبندی و تعهد» به کانون خانواده میباشد. پس از ازدواج، خانواده به یک «امانت مشترک» تبدیل میگردد و بر اساس آن همسران، به «تبادل امانت» پرداخته و هر کدام عهدهدار دو امانت میگردد: حق «نهاد» مقدس خانواده و حق «تک تک اعضا». خانواده مثبت خانوادهای است که در آن همسران نسبت به حریم آن به شدت پایبند بوده و به لوازم آن متعهد باشند. از اموری که خانواده را به شدت در معرض آسیب قرار میدهد، «خیانت زناشویی» است. این امر خود را بیشتر در موقعیت غیبت همسر و نبود او خود را نشان میدهد. برخی اعضا، «امانت خانوادگی» را در غیبت همسر و خلوت خیانت، به بازار هوس برده و آن را با هرزگی سودا میکنند.[2] در روایات اسلامی از همسرانی که قابل اعتماد نبوده[3] و نمیتوان آنها را نسبت به مال و ناموس، امین دانست،[4] به عنوان عاملی کمر شکن یاد شده است. چنین همسرانی برای دیگران اهل تبرج و خودآرایی و وادادگیاند، اما برای همسرشان خود را در دژی نفوذناپذیر قرار میدهند.[5] در طرف مقابل همسرانی قرار دارند که نسبت به غیر همسر، خود را در دژی نفوذناپذیر قرار داده و از مال و ناموس خانواده پاسداری میکنند و برای همسر، خود را آراسته میسازند.[6] انواع خیانت خیانت که در ادبیات دین از آن به عنوان زنا یاد میشود، مراتبی دارد که از نگاه تا سکس را شامل میشود. همسران، در همه ابعاد وجودیشان (دیداری - شنیداری - گفتاری - بویایی - قلبی - بدنی) حریم و قلمروی دارند[7] که ورود جنسی به آن برای هیچ کس جز همسر جایز نیست. [8] از این رو خیانت انواعی دارد که عبارت است از: 1. خیانت دیداری؛ (نگاه کردن و داشتن پوشش نامناسب برای غیر همسر) 2. خیانت گفتاری- شنیداری؛ (صحبت تحریک کننده از طریق آهنگ کلام یا موضوع سخن با نامحرم و شنیدن آن). 3. خیانت لمسی؛ (دست دادن، بوسیدن و تماس بدنی غیر سکس). 4. خیانت قدمی؛ (حرکت و اقدام برای تحقق انواع دیگر خیانت). 5. خیانت بویایی؛ (استفاده از عطر برای نامحرم). 6. خیانت قلبی؛ (عاشق شدن و دلبستن به غیر همسر). 7. و بالاخره خیانت سکسی. خیانت حضوری و مجازی نکته مهم دیگر که از مسایل فراگیر دنیای امروز است، خیانت زناشویی در فضای مجازی است. با گسترش ارتباطات و تنوع رسانهها، نوعی خیانت در قالب تلفن و چت و مانند آن نیز پدید آمده که به همان اندازه میتواند مخرب و ویرانگر باشد. در این پدیده افراد به وسیله تماس الکترونیکی با غیر همسر خود، رابطه مجازی زناشویی برقرار میکنند که میتواند در نهایت به خیانت حضوری نیز تبدیل شود. در برخورد با حسود چه کنیم؟ راه درمان حسادت چیست؟ برای درمان حسادت میتوانید از روشهای زیر استفاده نمایید: چرا حسادت به وجود میآید؟ حسود، شخص خودخواهی است که فقط به خود میاندیشد و میخواهد همیشه فراتر از همه باشد و هیچ کس در هیچ زمانی و نسبت به هیچ چیزی از او برتر نباشد. از این رو وقتی کسی امتیازی به دست میآورد، شخص حسود آن را به معنای فراتری او و فروتری خود ارزیابی میکند و از آنجا که موفقیت او را دلیل چنین وضعیتی میداند، از بین رفتن آرزو میکند. مرحوم احمد نراقی در این باره میگوید: [1] . معراج السعادة، ص 250.
از طرف دیگر، فرزندان نیز قربانی میشوند. پدر یا مادر ناپاک، یا فرزند را ناپاک به دنیا میآورد و یا فرزند را ناشایست تربیت میکند و بدین سان سرنوشت آنان را نیز تباه میسازد. به همین جهت امام صادق(ع) میفرماید: خوشا به حال کسی که مادرش پاکدامن باشد[2] و به همین دلیل است که رسول خدا(ص) توصیه میفرماید که از خانوادههای شایسته زن بگیرید، چرا که در فرزند اثر میگذارد.[3]
[1] . این همبستگی میتواند موضوع تحقیقات تجربی قرار گیرد.
[2] . علل الشرایع: ص 564.
[3] ر. ک: الفردوس : ج 2 ص 51 ح 2291، کنز العمّال : ج 16 ص 296 ح 44559 ؛ مکارم الأخلاق : ج 1 ص 432 ح 1474.
[1] . ر. ک: کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 3 ص 383 ح 4343، مکارم الأخلاق : ج 1 ص 429 ح 1456 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 222 ح 40 .
[2] . ر. ک: من لا یحضر الفقیه، ج 4 ، ص 365. و ر. ک: المعجم الکبیر : ج 18 ص 319 ح 824 ، کنز العمّال : ج 16 ص 27 ح 43785 .
[3] . ر. ک: بحارالأنوار ج : 71 ص : 152.
[4] . ر. ک: المستدرک على الصحیحین : ج 2 ص 176 ح 2684 ، کنز العمّال : ج 11 ص 93 ح 30755 .
[5] . ر. ک: کافی : ج 5 ص 325 ح 1 و 2 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 235 ح 20
[6] . ر. ک: کافی : ج 5 ص 325 ح 1 و ص 327، بحار الأنوار : ج 103 ص 235 ح 20، الاختصاص : ص 339 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 429 ح 23 .
[7] . این اصل در برخی روایات مورد تصریح قرار گرفته و پارهای از مصادیق آن نیز شمرده شده است. ر. ک: مسند احمد: ج 2، ص 536؛ ر. ک: سنن ابی داوود: ج 1، ص 477، 2152؛ صحیح مسلم: ج 8، ص 52، کافی: ج 5، ص 559، ح 11.
[8] . ورود و ارتباط غیر جنسی برای محرمها و هم جنسها در پارهای از روابط اشکالی ندارد.
در برخورد با افرادی که نسبت به شما حسادت میورزند، از روشهای زیر استفاده نمایید تا زیان را به حداقل برسانید:
1. برتری و امتیازات خود را کتمان کرده و از بیان افتخارات خود پرهیز نمایید تا آتش حسادت دیگران برافروخته نگردد. امام صادقعلیه السلام یکی از صفات انسان دوراندیش را این دانستهاند که سرّ خویش را نزد خویشان و بستگان حسود، آشکار نمیکند.[1]
صائب تبریزی در این باره میگوید:
تا نسازندت کباب از چشم بد، اهل حسد همچو عنقا صائب از چشم خلایق دور باش.[2]
و در جای دیگر میگوید:
پیش ارباب حسد، مُهر به لب زن، صائب! گوش این بدگهران، لایق گفتار تو نیست.[3]
مولوی نیز در این باره میگوید:
دانه باشی، مرغکانت بر چِنَند غنچه باشی، کودکانت بر کَنَند
دانه پنهان کن، به کلّی دام شو غنچه پنهان کن، گیاه بام شو.[4]
2. با حسود مدارا کنید. (328) درافتادن با او آتش حسادت و دشمنی را شعلهورتر میسازد.
3. مقابله به مثل نکنید که شما نیز همانند او خواهید بود و وقت و انرژی خود را هدر خواهید داد.
4. او را در رفتارش معذور بدانید تا بهتر بتوانید او را تحمل کنید.
5. راه دوستی او با خودتان را باز بگذارید تا امکان بازگشت وجود داشته باشد.
6. در افزایش فضیلتی که مورد حسادت واقع شده بکوشید که با این کار، بدون اینکه به او بهانهای بدهی، او را اندوهناک میکنی. [5]
[1] . تحف العقول، ص 321: « لا ینبغی للمرء الحازم... وإنشاء السرّ إلی القرابة الحاسد وإن نجا منه؛ سزاوار نیست برای انسان دوراندیش که سرّ خود را برای خویشان و نزدیکان حسود خود آشکار سازد، گرچه از آن نجات یابد ».
[2] . کلّیات صائب تبریزی، ص 667.
[3] . همان، ص 199.
[4] . مثنوی معنوی، مولوی، دفتر اوّل.
[5] . موارد سوم تا ششم، در حدیث منسوب به امام علی(ع) آمده است. شرح نهج البلاغة، ج 20، ص 272، ح 150.
1. وقتی حسادت به وجود آمد، زبان خود را کنترل کرده و چیزی نگویید.
2. هنگام حسادت، رفتار خود را کنترل کرده و از انجام آنچه مقتضای حسادت است، خودداری نمایید.
3. با مشاهده برتری و موفقیت دیگران، به زبان بگویید (الحمد لله). تکرار این کار آرام آرام موجب برطرف شدن حسادت میگردد؛ به ویژه اگر به معنای آن توجه شود.
4. نظام آرزوی خود را تنظیم کنید و به جای زوال نعمت از دیگری، همانند آن و حتی بهتر از آن را برای خود بخواهید.
5. به جای توجه به امتیازات دیگران، به قابلیتها و داشتههای خود بیندیشید.
6. برتری خود را در فروتری دیگران نجویید؛ بلکه به تواناییهای خود بیندیشید.
7. این قالب فکری را تغییر دهید که فقط یک نفر میتواند برتر از دیگران باشد. زندگی دنیا مسابقهای است که همه میتوانند برنده شوند و بر سکوی نخست بایستند.
8. عزت نفس خود را تقویت کنید.
9. دیگران را رفیق خود بدانید؛ نه رقیب، بلکه همانند خود بدانید. در این صورت امتیازات دیگران را مایه خرسندی خود خواهید دانست.
10. بدانید که نعمت و موفقیت را خداوند به دیگران داده و همو میتواند به شما نیز اعطا کند؛ پس از او بخواهید.
اکنون راحتتر میتوانید زندگی کنید. رنگ زندگیتان تغییر میکند و اطرافیانتان را دوستداشتنیتر از گذشته میبینید.
حسود، گمان میکند که چون یکی از همگنان او به نعمتی برسد، بر او کبر و ناز میکند و عزّت او را به خطر میاندازد و لذا آرزو میکند تا بدان نعمت نرسد، یا اگر رسیده است، نعمت از او زایل میشود.[1]
از آنجا که تکبر و خودخواهی، خود ریشه در عامل دیگری دارد، ریشه حسادت نیز سطح عمیقتری پیدا میکند. ریشه تکبر، احساس حقارت و کهتری است. امام صادق(ع) میفرماید: هیچ انسانی خودبین و متجاوز نمیشود و به تکبّر و جبّاریت آلوده نمیگردد، مگر به سبب حقارتی که در درون خود، احساس میکند. [2]
به همین جهت امام خمینی(ره) بر این باور است که دلیل عمده حسادت، احساس حقارت است؛ به این صورت که وقتی کسی، دیگری را کامل ببیند، به احساس خواری و شکست دچار میشود که اگر از نفس خودساختهای برخوردار نباشد، در او تولید حسادت میکند. به همین جهت امام خمینی در ادامه از این فراتر رفته، همین حالت ذلّت نفس را حقیقت حسادت تلقّی مینماید:
و توان گفت: حسد، همان حال انقباض و ذلّ نفس است که اثر آن، میل زوال نعمت و کمال است از غیر. [3]
[2] . الکافی، ج 2، ص 312.
[3] . چهل حدیث، ص 107.
Design By : Pichak |