سفارش تبلیغ
صبا ویژن


کیفیت زندگی

پیامد

خانواده دو رویکرد اصلی دارد که عبارتند از: زندگی همسران و تربیت فرزندان. خیانت زناشویی عنصری است که به هر دو قسم، زیان زده و آن را به شدت به مخاطره می­اندازد. همان گونه که در روایات پیش گفته اشاره شده بود، در خانواده­ای که به خیانت زناشویی آلوده شده باشد، میان همسران اعتماد و اطمینان وجود ندارد و همین امر موجب نگرانی، دلهره، خشم و اضطراب شده و در نهایت سکونت و آرامش را از خانواده می­گیرد. همچنین از روایات استفاده می­شد که خیانت زناشویی با همسر آزاری و بدزبانی و ناخرسندسازی همراه است و «وفای زناشویی» با نشاط­آوری و همیاری.[1] خانواده مثبت خانواده­ای است که کانون «توجه» همسران باشد و هر کدام به چیزی جز آن نیندیشند. کسی که دل به غیر همسر خود دهد، فیزیک او در خانواده بوده و کانون توجه­اش در بیرون. این تضاد به ناسازگاری، بی­مهری، بدزبانی و نارضایتی منجر می­شود و سرور و شادمانی و آرامش را از خانواده می­گیرد. و چون چنین شود، پویایی و کارایی خانواده از بین رفته و در نتیجه نمی­تواند موجب پیشرفت و تعالی گردد.
از طرف دیگر، فرزندان نیز قربانی می­شوند. پدر یا مادر ناپاک، یا فرزند را ناپاک به دنیا می­آورد و یا فرزند را ناشایست تربیت می­کند و بدین سان سرنوشت آنان را نیز تباه می­سازد. به همین جهت امام صادق(ع) می­فرماید: خوشا به حال کسی که مادرش پاکدامن باشد[2] و به همین دلیل است که رسول خدا(ص) توصیه می­فرماید که از خانواده­های شایسته زن بگیرید، چرا که در فرزند اثر می­گذارد.[3]

توجه: این مطلب در مجله سپیده دانایی شماره ششم، چاپ شده است.
 [1] . این همبستگی می­تواند موضوع تحقیقات تجربی قرار گیرد.
[2] . علل الشرایع: ص 564.
[3] ر. ک: الفردوس : ج 2 ص 51 ح 2291، کنز العمّال : ج 16 ص 296 ح 44559 ؛ مکارم الأخلاق : ج 1 ص 432 ح 1474.


نوشته شده در پنج شنبه 88/11/8ساعت 5:39 عصر توسط نظرات ( ) |

خیانت زناشویی

خانواده، نه کانون هوس و شهوت، که کانون تعالی و رشد یافتن انسان و مرکز تربیت فرزندان فرهیخته و شایسته است و از این رو، به عنوان نهادی مقدس و بلکه مقدس ترین نهاد در حیات بشری شناخته است.[1] در این میان، «پایداری و ثبات» ضرورت یک خانواده کامیاب است که یکی از مهمترین عوامل آن «پایبندی و تعهد» به کانون خانواده می­باشد. پس از ازدواج، خانواده به یک «امانت مشترک» تبدیل می­گردد و بر اساس آن همسران، به «تبادل امانت» پرداخته و هر کدام عهده­دار دو امانت می­گردد: حق «نهاد» مقدس خانواده و حق «تک تک اعضا». خانواده مثبت خانواده­ای است که در آن همسران نسبت به حریم آن به شدت پایبند بوده و به لوازم آن متعهد باشند. از اموری که خانواده را به شدت در معرض آسیب قرار می­دهد، «خیانت زناشویی» است. این امر خود را بیشتر در موقعیت غیبت همسر و نبود او خود را نشان می­دهد. برخی اعضا، «امانت خانوادگی» را در غیبت همسر و خلوت خیانت، به بازار هوس برده و آن را با هرزگی سودا می­کنند.[2] در روایات اسلامی از همسرانی که قابل اعتماد نبوده[3] و نمی­توان آنها را نسبت به مال و ناموس، امین دانست،[4] به عنوان عاملی کمر شکن یاد شده است. چنین همسرانی برای دیگران اهل تبرج و خودآرایی و وادادگی­اند، اما برای همسرشان خود را در دژی نفوذناپذیر قرار می­دهند.[5]

در طرف مقابل همسرانی قرار دارند که نسبت به غیر همسر، خود را در دژی نفوذناپذیر قرار داده و از مال و ناموس خانواده پاسداری می­کنند و برای همسر، خود را آراسته می­سازند.[6]

انواع خیانت

خیانت که در ادبیات دین از آن به عنوان زنا یاد می­شود، مراتبی دارد که از نگاه تا سکس را شامل می­شود. همسران، در همه ابعاد وجودی­شان (دیداری - شنیداری - گفتاری - بویایی - قلبی - بدنی) حریم و قلم­روی دارند[7] که ورود جنسی به آن برای هیچ کس جز همسر جایز نیست. [8] از این رو خیانت انواعی دارد که عبارت است از:

1.       خیانت دیداری؛ (نگاه کردن و داشتن پوشش نامناسب برای غیر همسر)

2.       خیانت گفتاری- شنیداری؛ (صحبت تحریک کننده از طریق آهنگ کلام یا موضوع سخن با نامحرم و شنیدن آن).

3.       خیانت لمسی؛ (دست دادن، بوسیدن و تماس بدنی غیر سکس).

4.       خیانت قدمی؛ (حرکت و اقدام برای تحقق انواع دیگر خیانت).

5.       خیانت بویایی؛ (استفاده از عطر برای نامحرم).

6.       خیانت قلبی؛ (عاشق شدن و دلبستن به غیر همسر).

7.       و بالاخره خیانت سکسی.

خیانت حضوری و مجازی

نکته مهم دیگر که از مسایل فراگیر دنیای امروز است، خیانت زناشویی در فضای مجازی است. با گسترش ارتباطات و تنوع رسانه­ها، نوعی خیانت در قالب تلفن و چت و مانند آن نیز پدید آمده که به همان اندازه می­تواند مخرب و ویرانگر باشد. در این پدیده افراد به وسیله تماس الکترونیکی با غیر همسر خود، رابطه مجازی زناشویی برقرار می­کنند که می­تواند در نهایت به خیانت حضوری نیز تبدیل شود.
[1] . ر. ک: کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 3 ص 383 ح 4343، مکارم الأخلاق : ج 1 ص 429 ح 1456 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 222 ح 40 .
[2] . ر. ک: من لا یحضر الفقیه، ج 4 ، ص 365. و ر. ک: المعجم الکبیر : ج 18 ص 319 ح 824 ، کنز العمّال : ج 16 ص 27 ح 43785 .
[3] . ر. ک: بحارالأنوار ج : 71 ص : 152.
[4] . ر. ک: المستدرک على الصحیحین : ج 2 ص 176 ح 2684 ، کنز العمّال : ج 11 ص 93 ح 30755 .
[5] . ر. ک: کافی : ج 5 ص 325 ح 1 و 2 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 235 ح 20
[6] . ر. ک: کافی : ج 5 ص 325 ح 1 و ص 327، بحار الأنوار : ج 103 ص 235 ح 20، الاختصاص : ص 339 ، بحار الأنوار : ج 13 ص 429 ح 23 .
[7] . این اصل در برخی روایات مورد تصریح قرار گرفته و پاره­ای از مصادیق آن نیز شمرده شده است. ر. ک: مسند احمد: ج 2، ص 536؛ ر. ک: سنن ابی داوود: ج 1، ص 477، 2152؛ صحیح مسلم: ج 8، ص 52، کافی: ج 5، ص 559، ح 11.
[8] . ورود و ارتباط غیر جنسی برای محرم­ها و هم جنس­ها در پاره­ای از روابط اشکالی ندارد.


نوشته شده در شنبه 88/8/23ساعت 12:42 عصر توسط نظرات ( ) |

در برخورد با حسود چه کنیم؟
در برخورد با افرادی که نسبت به شما حسادت می­ورزند، از روش­های زیر استفاده نمایید تا زیان را به حداقل برسانید:
1.   
برتری و امتیازات خود را کتمان کرده و از بیان افتخارات خود پرهیز نمایید تا آتش حسادت دیگران برافروخته نگردد. امام صادق‏علیه السلام یکی از صفات انسان دوراندیش را این دانسته‏اند که سرّ خویش را نزد خویشان و بستگان حسود، آشکار نمی‏کند.[1]
صائب تبریزی در این باره می­گوید:
تا نسازندت کباب از چشم بد، اهل حسد                      همچو عنقا صائب از چشم خلایق دور باش.
[2]
و در جای دیگر می­گوید:
پیش ارباب حسد، مُهر به لب زن، صائب!                    گوش این بدگهران، لایق گفتار تو نیست.[3]
مولوی نیز در این باره می­گوید:
دانه باشی، مرغکانت بر چِنَند                                                غنچه باشی، کودکانت بر کَنَند
دانه پنهان کن، به کلّی دام شو                                            غنچه پنهان کن، گیاه بام شو.
[4]
2.       با حسود مدارا کنید. (328) درافتادن با او آتش حسادت و دشمنی را شعله­ورتر می­سازد.
3.      
مقابله به مثل نکنید که شما نیز همانند او خواهید بود و وقت و انرژی خود را هدر خواهید داد.
4.      
او را در رفتارش معذور بدانید تا بهتر بتوانید او را تحمل کنید.
5.      
راه دوستی او با خودتان را باز بگذارید تا امکان بازگشت وجود داشته باشد.
6.       در افزایش فضیلتی که مورد حسادت واقع شده بکوشید که با این کار، بدون این‏که به او بهانه‏ای بدهی، او را اندوهناک می‏کنی.
[5]
[1] . تحف العقول، ص 321: « لا ینبغی للمرء الحازم... وإنشاء السرّ إلی القرابة الحاسد وإن نجا منه؛ سزاوار نیست برای انسان دوراندیش که سرّ خود را برای خویشان و نزدیکان حسود خود آشکار سازد، گرچه از آن نجات یابد ».
[2] . کلّیات صائب تبریزی، ص 667.
[3] . همان، ص 199.
[4] . مثنوی معنوی، مولوی، دفتر اوّل.
[5] . موارد سوم تا ششم، در حدیث منسوب به امام علی(ع) آمده است. شرح نهج البلاغة، ج 20، ص 272، ح 150.


نوشته شده در شنبه 88/8/23ساعت 11:28 صبح توسط نظرات ( ) |

راه درمان حسادت چیست؟

برای درمان حسادت می­توانید از روش­های زیر استفاده نمایید:
1.       وقتی حسادت به وجود آمد، زبان خود را کنترل کرده و چیزی نگویید.
2.       هنگام حسادت، رفتار خود را کنترل کرده و از انجام آنچه مقتضای حسادت است، خودداری نمایید.
3.    با مشاهده برتری و موفقیت دیگران، به زبان بگویید (الحمد لله). تکرار این کار آرام آرام موجب برطرف شدن حسادت می­گردد؛ به ویژه اگر به معنای آن توجه شود.
4.       نظام آرزوی خود را تنظیم کنید و به جای زوال نعمت از دیگری، همانند آن و حتی بهتر از آن را برای خود بخواهید.
5.       به جای توجه به امتیازات دیگران، به قابلیت­ها و داشته­های خود بیندیشید.
6.       برتری خود را در فروتری دیگران نجویید؛ بلکه به توانایی­های خود بیندیشید.
7.    این قالب فکری را تغییر دهید که فقط یک نفر می­تواند برتر از دیگران باشد. زندگی دنیا مسابقه­ای است که همه می­توانند برنده شوند و بر سکوی نخست بایستند.
8.       عزت نفس خود را تقویت کنید.
9.       دیگران را رفیق خود بدانید؛ نه رقیب، بلکه همانند خود بدانید. در این صورت امتیازات دیگران را مایه خرسندی خود خواهید دانست.
10.   بدانید که نعمت و موفقیت را خداوند به دیگران داده و همو می­تواند به شما نیز اعطا کند؛ پس از او بخواهید.
اکنون راحت­تر می­توانید زندگی کنید. رنگ زندگی­تان تغییر می­کند و اطرافیانتان را دوست­داشتنی­تر از گذشته می­بینید. 


نوشته شده در شنبه 88/8/23ساعت 11:27 صبح توسط نظرات ( ) |

چرا حسادت به وجود می­آید؟

حسود، شخص خودخواهی است که فقط به خود می­اندیشد و می­خواهد همیشه فراتر از همه باشد و هیچ کس در هیچ زمانی و نسبت به هیچ چیزی از او برتر نباشد. از این رو وقتی کسی امتیازی به دست می­آورد، شخص حسود آن را به معنای فراتری او و فروتری خود ارزیابی می­کند و از آنجا که موفقیت او را دلیل چنین وضعیتی می­داند، از بین رفتن آرزو می­کند. مرحوم احمد نراقی در این باره می­گوید:
حسود، گمان می‏کند که چون یکی از همگنان او به نعمتی برسد، بر او کبر و ناز می‏کند و عزّت او را به خطر می‏اندازد و لذا آرزو می‏کند تا بدان نعمت نرسد، یا اگر رسیده است، نعمت از او زایل می‏شود.[1]
 از آنجا که تکبر و خودخواهی، خود ریشه در عامل دیگری دارد، ریشه حسادت نیز سطح عمیق­تری پیدا می­کند. ریشه تکبر، احساس حقارت و کهتری است. امام صادق(ع) می­فرماید: هیچ انسانی خودبین و متجاوز نمی‏شود و به تکبّر و جبّاریت آلوده نمی‏گردد، مگر به سبب حقارتی که در درون خود، احساس می‏کند. [2]
به همین جهت امام خمینی(ره) بر این باور است که دلیل عمده حسادت، احساس حقارت است؛ به این صورت که وقتی کسی، دیگری را کامل ببیند، به احساس خواری و شکست دچار می­شود که اگر از نفس خودساخته­ای برخوردار نباشد، در او تولید حسادت می­کند. به همین جهت  امام خمینی در ادامه از این فراتر رفته، همین حالت ذلّت نفس را حقیقت حسادت تلقّی می‏نماید:
و توان گفت: حسد، همان حال انقباض و ذلّ نفس است که اثر آن، میل زوال نعمت و کمال است از غیر. [3]

[1] . معراج السعادة، ص 250.
[2] . الکافی، ج 2، ص 312.
[3] . چهل حدیث، ص 107.


نوشته شده در شنبه 88/8/23ساعت 11:26 صبح توسط نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >

Design By : Pichak